
در ارتباط با حد و حدود نعمات خلق شده در زمين به نكته جالبي در قرآن برخورد ميكنيم
و نحوه بيان آن نيز جالب است:

خداوند در قرآن كريم ميفرمايد كه اساسا ما جهان را با ميزان و اندازه صحيح
آفريديم و راه استفاده درست را هم به انسان نشان داديم و حال او ميخواهد بدرستي از
آن استفاده كند كه براي هميشه نعمات جهان برايش مكفي خواهد بود و يا بنادرستي از آن
استفاده كند كه در اينصورت بخود زيان وارد ميكند.

در دو نمونه از آيات فوق، نكته مهمي را ميتوان پيدا كرد و آن اينكه گويي خداوند
در طي تكوين جهان، درست زمانيكه همه منابع حياتي به حد كافي پديدار شدند آنگاه شروع
به پروسه خلقت انسان كرد و بنا را بر اين گذاشت كه جهان و كره زمين تا زمانيكه بشر
درست از منابع آن استفاده كند براي او ماندگار بماند و در صورتي كه راه نادرست
(اسراف و تخريب و نابودي منابع) را پيشه كند خداوند هيچ مسئولتي را در قبال سرنوشتش
بعهده نميگيرد. چراكه قدر و اندازه خلقت مواهب و نعمات زندگي از همان اول تعريف و
تعيين شده و به او مكررا هشدار ها و راهنمائي هاي لازم را داده است.
با چنين نگاهي، مردم وام دار منابع طبيعي در زمان خود هستند كه اگر در حد بيش از
نياز و حق خود در منابع و مصرف آن دست برند مورد لعن و نفرت نسل آينده (بعدي) قرار
خواهند گرفت.
كلا قران يكي از صفات مميزه مومنين را امانتداري او ميداند و اينكه خداوند كرارا
ميفرمايد كه مومنين كساني هستند كه امانات را بصاحبانشان بي هيچ دخل و تصرفي
برميگردانند. حتي از پيامبراكرم نيز نقل قول شده يكي از سه صفت مومن امانت داري
اوست حتي اگر امانت متعلق به كافر يا يهود باشد. (برخلاف يهوديان كه معتقدند امانت
اگر متعلق به مسلمان بود نيازي به تحويل آن بصاحبش نيست!)
البته در ارتباط با منابع طبيعي بمعناي واقعي كلمه، لفظ امانت را نميتوان بكار
برد بلكه لفظ وديعه مناسب تر است چرا كه در امانت، اجازه اي براي دخل و تصرف نيست،
اما در وديعه چرا و شايد آيه مشهوري كه در قرآن كريم مبني بر وارث بودن مستضعفان
بروي زمين بكار ميبرد نيز در راستاي وديعه دار بودن حقيقي او در منابع باشد.
كسي كه وديعه دار متاعي ميباشد فقط در حد صدجوع و با كمترين ميزان دخل و تصرف و
صرفا در حد تامين و رفع نياز مبرم زندگي مجاز به تصرف آن ميباشد و بيش از آن،
مديون صاحب يا صاحبان آن متاع ميباشد.
متاسفانه نوعي نگاه به منابع در جهان سوم متداول است، بدينگونه كه مثلا كشوري كه
نفت خيز است و روي منابع گاز فراوان قرار گرفته، ملتش حق مسلم خود ميداند كه هرچه
كه ميتواند مجاز است از آن منابع استفاده كند. و نيز متداول است كه دولت هايشان اين
منابع را زير قيمت واقعي بازار به مردمشان عرضه ميكنند در حاليكه اساسا اين ديدگاه
درست نيست و منابع نه تنها متعلق به مردم آن سرزمين نيست و بديگر كشورها نيز تعلق
دارد و بلكه به نسل هاي آينده نيز تعلق داشته و روزي را بايد در نظر گرفت كه منابع
يكي پس از ديگري به اتمام رسيده و بشر ميماند و ادامه يك زندگي درد آوري كه بطور
تمام عيار با آن منابع عجين شده بود.
بهينه كردن مصرف و همگام با آن؛ به اندازه مصرف كردن، يكي از ضروري ترين روشها براي
طولاني كردن چندين برابري عمر منابع ميباشد و چنانكه بشر خود را امانتدار يا بهتر
بگوييم وام دار نسل هاي آينده در ارتباط با منابع تحت اختيارش بداند قطعا با اين
موضوع با حساسيت بيشتري رفتار خواهد كرد.
بعنوان مثال فرض كنيم پانصد سال پيش، منابع نفت را مردم آنزمان كشف و استخراج
ميكردند و بدليل عدم اطلاعات فني و امكانات مربوطه فقط در راستاي سوخت و گرمايش
استفاده ميكردند و آنرا با اسرافكاري به اتمام ميرساندند، اما نسل فعلي كه قادر
استفاده از بنزين و گاز و متان آن جهت استفاده بيشتر و بهتر و مواد آلي و پلي مري
براي رفع كليه نيازهاي امروزي هم بود، چگونه در مورد آنها قضاوت ميكرد؟
استفاده درست از منابع، صرفا بمعناي "مصرف به اندازه" نيست بلكه بمعناي واقعي
كلمه "درست و اصولي مصرف كردن" است توضيح بيشتر و بعنوان يك مثال، در روش هاي قديمي
سيستم نيروي محركه موتورهاي خودرو شاهد بوديم كه توسط آن نه تنها سوخت بيشتري مصرف
ميشد بلكه آلودگي بيشتري در فضا بوجود ميامد كه با صرف سرمايه گذاري ها و فناوري
هاي بيشتر، بشر توانست تا حد قابل قبولي اين روند مضر را كاهش دهد.
در نگاهي ديگر به مصرف منابع طبيعت، متداول اينست كه نعماتي مثل مواد غذايي در
نظر عموم نعمت الهي تلقي ميشود و اسراف و هرز دادن آنرا عملي نادرست و حتي گناه
ميدانند (مثل دور ريختن مواد غذايي). اما مثلا چنانكه فرزندي بخواهد رايانه اي كه
مدتي است از آن استفاده ميكند را عوض كرده و يك رايانه بروزتري خريداري كند آنرا
هدر دادن نعمت طبيعت و اسراف نميداند و وسيله اي كه توانايي انجام كارهاي متداول را
دارد به اين استدلال هاي ساده دور انداخته ميشود.
و يا بسياري خانواده ها را شاهديم كه داراي بيش از يك وسيله نقليه شخصي بوده و
استدلال هاي فيلسوف مابانه نيز ضميمه اين اسرافكاري هايشان ميكنند تا بلكه مورد
تحسين ديگران هم واقع شوند.
بنابر مطالب ذكر شده، حالا معني آيات فوق ملموس تر ميشود كه خداوند ميفرمايد ما
همه چيز را به اندازه خلق كرديم و نيز به او راه درست زندگي كردن را آموختيم خواه
آنها را بكار گرفته و رستگار شود يا اينكه با بي اعتنايي بدستورات ما و استفاده
ناصحيح از نعماتي كه برايش تهيه كرديم، خود را بهلاكت بيندازد.
 |
صفحه چهارم مقدمه اي بر سايت |
 |
|