آب، خاك، بحران ها و چالش ها-نتايج افزون طلبي در جمع آوري منابع از نگاه قرآن-
ميزان حدود نعمات خلق شده در زمين

 اِنّا کُلَّ شَیٍۡء خَلَقۡناهُ بقَدَرٍ
ما همه چيز را به اندازه آفريده‏ايم

إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً
همانا او را در راه رسم زندگي راهنمایی کردیم ، خواه راه درست را برگزيند يا راه اشتباه را


 
 
بازگشت به صفحه قبلي صفحه چهارم مقدمه اي بر سايت براي ادامه مطلب لطفا دكمه بزنيد
 
ميزان حدود نعمات خلق شده در زمين
در ارتباط با حد و حدود نعمات خلق شده در زمين به نكته جالبي در قرآن برخورد ميكنيم و نحوه بيان آن نيز جالب است:

 اِنّا کُلَّ شَیٍۡء خَلَقۡناهُ بقَدَرٍ

خداوند در قرآن كريم ميفرمايد كه اساسا ما جهان را با ميزان و اندازه صحيح آفريديم و راه استفاده درست را هم به انسان نشان داديم و حال او ميخواهد بدرستي از آن استفاده كند كه براي هميشه نعمات جهان برايش مكفي خواهد بود و يا بنادرستي از آن استفاده كند كه در اينصورت بخود زيان وارد ميكند.

إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً

در دو نمونه از آيات فوق، نكته مهمي را ميتوان پيدا كرد و آن اينكه گويي خداوند در طي تكوين جهان، درست زمانيكه همه منابع حياتي به حد كافي پديدار شدند آنگاه شروع به پروسه خلقت انسان كرد و بنا را بر اين گذاشت كه جهان و كره زمين تا زمانيكه بشر درست از منابع آن استفاده كند براي او ماندگار بماند و در صورتي كه راه نادرست (اسراف و تخريب و نابودي منابع) را پيشه كند خداوند هيچ مسئولتي را در قبال سرنوشتش بعهده نميگيرد. چراكه قدر و اندازه خلقت مواهب و نعمات زندگي از همان اول تعريف و تعيين شده و به او مكررا هشدار ها و راهنمائي هاي لازم را داده است.

با چنين نگاهي، مردم وام دار منابع طبيعي در زمان خود هستند كه اگر در حد بيش از نياز و حق خود در منابع و مصرف آن دست برند مورد لعن و نفرت نسل آينده (بعدي) قرار خواهند گرفت.

كلا قران يكي از صفات مميزه مومنين را امانتداري او ميداند و اينكه خداوند كرارا ميفرمايد كه مومنين كساني هستند كه امانات را بصاحبانشان بي هيچ دخل و تصرفي برميگردانند. حتي از پيامبراكرم نيز نقل قول شده يكي از سه صفت مومن امانت داري اوست حتي اگر امانت متعلق به كافر يا يهود باشد. (برخلاف يهوديان كه معتقدند امانت اگر متعلق به مسلمان بود نيازي به تحويل آن بصاحبش نيست!)

البته در ارتباط با منابع طبيعي بمعناي واقعي كلمه، لفظ امانت را نميتوان بكار برد بلكه لفظ وديعه مناسب تر است چرا كه در امانت، اجازه اي براي دخل و تصرف نيست، اما در وديعه چرا و شايد آيه مشهوري كه در قرآن كريم مبني بر وارث بودن مستضعفان بروي زمين بكار ميبرد نيز در راستاي وديعه دار بودن حقيقي او در منابع باشد.
كسي كه وديعه دار متاعي ميباشد فقط در حد صدجوع و با كمترين ميزان دخل و تصرف و صرفا در حد  تامين و رفع نياز مبرم زندگي مجاز به تصرف آن ميباشد و بيش از آن، مديون صاحب يا صاحبان آن متاع ميباشد.

متاسفانه نوعي نگاه به منابع در جهان سوم متداول است، بدينگونه كه مثلا كشوري كه نفت خيز است و روي منابع گاز فراوان قرار گرفته، ملتش حق مسلم خود ميداند كه هرچه كه ميتواند مجاز است از آن منابع استفاده كند. و نيز متداول است كه دولت هايشان اين منابع را زير قيمت واقعي بازار به مردمشان عرضه ميكنند در حاليكه اساسا اين ديدگاه درست نيست و منابع نه تنها متعلق به مردم آن سرزمين نيست و بديگر كشورها نيز تعلق دارد و بلكه به نسل هاي آينده نيز تعلق داشته و روزي را بايد در نظر گرفت كه منابع يكي پس از ديگري به اتمام رسيده و بشر ميماند و ادامه يك زندگي درد آوري كه بطور تمام عيار با آن منابع عجين شده بود.
بهينه كردن مصرف و همگام با آن؛ به اندازه مصرف كردن، يكي از ضروري ترين روشها براي طولاني كردن چندين برابري عمر منابع ميباشد و چنانكه بشر خود را امانتدار يا بهتر بگوييم وام دار نسل هاي آينده در ارتباط با منابع تحت اختيارش بداند قطعا با اين موضوع با حساسيت بيشتري رفتار خواهد كرد.
بعنوان مثال فرض كنيم پانصد سال پيش، منابع نفت را مردم آنزمان كشف و استخراج ميكردند و بدليل عدم اطلاعات فني و امكانات مربوطه فقط در راستاي سوخت و گرمايش استفاده ميكردند و آنرا با اسرافكاري به اتمام ميرساندند، اما نسل فعلي كه قادر استفاده از بنزين و گاز و متان آن جهت استفاده بيشتر و بهتر و مواد آلي و پلي مري براي رفع كليه نيازهاي امروزي هم بود، چگونه در مورد آنها قضاوت ميكرد؟

استفاده درست از منابع، صرفا بمعناي "مصرف به اندازه" نيست بلكه بمعناي واقعي كلمه "درست و اصولي مصرف كردن" است توضيح بيشتر و بعنوان يك مثال، در روش هاي قديمي سيستم نيروي محركه موتورهاي خودرو شاهد بوديم كه توسط آن نه تنها سوخت بيشتري مصرف ميشد بلكه آلودگي بيشتري در فضا بوجود ميامد كه با صرف سرمايه گذاري ها و فناوري هاي بيشتر، بشر توانست تا حد قابل قبولي اين روند مضر را كاهش دهد.

در نگاهي ديگر به مصرف منابع طبيعت، متداول اينست كه نعماتي مثل مواد غذايي در نظر عموم نعمت الهي تلقي ميشود و اسراف و هرز دادن آنرا عملي نادرست و حتي گناه ميدانند (مثل دور ريختن مواد غذايي). اما مثلا چنانكه فرزندي بخواهد رايانه اي كه مدتي است از آن استفاده ميكند را عوض كرده و يك رايانه بروزتري خريداري كند آنرا هدر دادن نعمت طبيعت و اسراف نميداند و وسيله اي كه توانايي انجام كارهاي متداول را دارد به اين استدلال هاي ساده دور انداخته ميشود.
و يا بسياري خانواده ها را شاهديم كه داراي بيش از يك وسيله نقليه شخصي بوده و استدلال هاي فيلسوف مابانه نيز ضميمه اين اسرافكاري هايشان ميكنند تا بلكه مورد تحسين ديگران هم واقع شوند.

بنابر مطالب ذكر شده، حالا معني آيات فوق ملموس تر ميشود كه خداوند ميفرمايد ما همه چيز را به اندازه خلق كرديم و نيز به او راه درست زندگي كردن را آموختيم خواه آنها را بكار گرفته و رستگار شود يا اينكه با بي اعتنايي بدستورات ما و استفاده ناصحيح از نعماتي كه برايش تهيه كرديم، خود را بهلاكت بيندازد.

بازگشت به صفحه قبلي

صفحه چهارم مقدمه اي بر سايت

لطفا براي ادامه مطلب دكمه بزنيد

بزگشت به قرآن با نگاهي پويا
اگر ما قرآن را نه بعنوان يك كتاب و سمبل مذهبي بلكه بعنوان رهنمود هايي براي يك زندگي خوب و مطابق با قواعد و ساختارهاي نظام آفرينش در نظر بگيريم بالاخص براي بشري كه قادر نيست همه مسائل را از ماوراء وجود و ذهن خود درك و ارزيابي كند، پاسخ بسياري از سوالات و ابهامات را بوضوح و كاملا روشن، در آن خواهيم يافت. و از اينهمه صراحت و درايت آن شگفت زده خواهيم شد. تا جاييكه دچار توهمي مي شويم معكوس؛ بدين معنا كه آيا مگر ميشود پاسخ سوالي به اين مشكلي، تا به اين حد ساده باشد؟! و اغلب به همين دليل است كه اين پاسخ ها را باور نميكنيم و يا آنها را جدي نميگيريم.

رعايت اعتدال در مصرف منابع و در كليه شئونات زندگي
حال ميپردازيم به پاسخ سوال عنوان شده "حدود نياز بشري در چه ميزان است" و براي شروع، سه آيه از قرآن كريم در ارتباط با اعتدال در مصرف چه در رابطه با تغذيه و چه در ارتباط با منابع طبيعي بطور عام مياوريم.

كُلُوا وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْبخوريد و بياشاميد اما زياده روي نكنيد.

در قرآن بطور مكرر مطرح شده كه انسان ميبايست در هر مورد، جانب اعتدال را در نظر بگيرد و از افراط و تفريط پرهيز كند. در ارتباط با تفريط ، زياد صحبت نشده چراكه درصد كمي از انسانها مشكلي بنام تفريط دارند و غالبا تفريط آنها بيشتر به شخص خودشان است كه آسيب ميزند و كمتر به محيط پيرامونشان. اما اين افراط و افراط گرايي است كه آثار مخرب و زيان بار داشته و ضرر آن متوجه همه احاد جامعه و طبيعت و زندگي خواهد شد.

در ارتباط با تغذيه نيز ميبينيم آيه فوق به اعتدال در مصرف گرايي و خورد و خوراك تاكيد و توصيه شده  كه پايه و اساس سلامتي انسان و جامعه در آن نهفته است.

إِنَّ الْمُبَذِّرينَ کانُوا إِخْوانَ الشَّياطينِ وَ کانَ الشَّيْطانُ لِرَبِّهِ کَفُوراً

و در اين آيه نيز قرآن از مسرفين بطور عام ياد كرده و خاطر نشان ميكند كه اسراف كاران (در هر زمينه) با زياده روي هايشان باعث نابودي امكاناتي ميشوند كه اساسا براي رشد و تعالي خود او خلق شده (لربه كفورا اشاره به اين مفهوم ميكند) و مستحق مكافاتي (يا بعبارتي دوزخي) كه با دست خود ايجاد ميكنند هستند (تشابه اسراف كاران به شيطان در واقع اشاره به مشابهت روش و سرنوشت هردو شان در هر دو جهان دارد). توجه داشته باشيد كه بخش دوم آيه تاكيد بر اين نكته دارد كه گروه ياد شده اساسا شيوه استفاده درست از مواهبي كه خداوند برايشان خلق كرده را هيچگاه بكار نميبندند و باعث نابودي و هدر رفتن آن ميشوند.
البته آيات فراواني در قرآن وجود دارد كه انسان را از زياده روي در مصرف گرايي باز ميدارد و بعنوان مثال در جايي ميفرمايد كه گناهكاران ترا به اسراف دعوت ميكنند .
حضرت علي ع نيز در يك بيان كلي و با بلاغتي تمام و در يك جمله ميفرمايند كه "شخص نادان را نمي بيني مگر در حالت افراط و يا در تفريط!"
و بدرستي كه انسان با رويه اسراف و زياده روي در مصرف منابع طبيعي، دنياي زيباي خود را به ويرانه اي بدل ميكند و راهي بي بازگشت را پيش روي خود بنا ميكند كه ناچار است در آن تا ابد درعذاب باشد.

وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ

قرآن براي اينكه مصداقي هم براي اسراف كاران داشته باشد كه استعاره اي نباشد و از نوع بشر باشد، بشري كه براي مردم شناخته شده و سرنوشت او نيز روشن و زبان زد خاص و عام بوده باشد، از مصداق فرعون استفاده ميكند. بطوريكه وقتي خداوند ميخواهد در يكي دو جمله كل نظام فرعون را توصيف نمايد از واژه مسرف استفاده كرده و فرعون را از گروه مسرفين مينامد.
ما طايفه فرعون را در زمان حاضر بخوبي مشاهده ميكنيم. حتي در همين سرزمين خودمان كه داراي فرهنگ جا افتاده اي از اسلام هستيم شاهد خانوداه هايي هستيم كه زندگيشان جز اسراف و ريخت و پاش و هدر دادن منابع نيست. مهماني ها و مراسم جشن و عزا و گردش ها و تفريحاتشان و تكبري كه در اينگونه از روش هاي زندگي نسبت به ديگران دارند و آنرا مايه برتري خود تلقي ميكنند، و افرادي را كه سعي در مصرف صحيح و بهينه دارند را با ديده تحقير و تمسخر نگاه ميكنند، همه بوضوح آئينه تمام نماي طايفه فرعوني ميباشد كه اينهمه در قرآن مورد نكوهش واقع شده است.

بنابراين در سه آيه مذكور بروشني مشاهده كرديم كه توصيه خداوند به بندگانش، اعتدال و ميانه روي در مصرف مواهب طبيعي بوده و بنا به وعده اي كه داده ميشود افرادي كه در اين مورد به هر شكلي افراط ميكنند عاقبت ناهنجار و نامطلوبي را براي خود رقم ميزنند.

بازگشت به صفحه قبلي

صفحه چهارم مقدمه اي بر سايت

لطفا براي ادامه مطلب دكمه بزنيد