آب، خاك، بحران ها و چالش ها-خداوند روزي رسان بندگانش است-
نتايج افزون طلبي در جمع آوري منابع از ديدگاه قرآن-
دو نمونه جالب از احكام شرعي اسلام در مورد برخورد با نحوه مالكيت بر منابع-
خداوند روزي رسان بندگان است

أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ (1) حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ
افتخار درافزون طلبي هايشان، چنان از تواضع دورشان كرد كه حتي در كثرت رفتگانشان
نيز مباهات كردند!-

إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ
خدا روزی رسان است و اوست دارنده ی نیرویی سخت استوار


 
 
بازگشت به صفحه قبلي صفحه پنجم مقدمه اي بر سايت براي ادامه مطلب لطفا دكمه بزنيد
 

نتايج افزون طلبي در جمع آوري منابع از ديدگاه قرآن
و در ارتباط با در اختيار گرفتن امكانات مادي، قرآن؛ تكيه بر به استفاده گرفتن امكانات ميكند نه بر جمع آوري صرف و افزايش آن.
در واقع اسلام به مالكيت خصوصي پايبند است اما تا زمانيكه اين تملك در راستاي منافع جامعه تحققي عيني داشته باشد و نه يك انباشت سرمايه اي كه از دور و چرخه اقتصاد خارج بماند.

أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ (1) حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ

در اين آيه، از افزون طلبي با عنوان تكاثر ياد شده و در نكوهش و توصيف افرادي با چنين خصوصياتي، آنها را بيماراني معرفي ميكند كه در استمرار افزون طلبي هايشان، چنان با واقعيات جهان هستي بيگانه ميشوند كه عملا قادر نخواهند بود از امكانات اين جهاني بدرستي استفاده كنند و بهمين دليل با دستانشان سرنوشت تلخي را براي خود رقم خواهند زد (ادامه آيات بلافاصله به سرنوشتشان اشاره ميكند).

جمع آوري كردن مال در واقع بمعناي "افزودن آن" نه "بكار گرفنن آن" مورد بحث و نكوهش است؛ چراكه براي انجام كار و عمل اقتصادي نياز به تمركز سرمايه است و بدون آن هيچ عمل اقتصادي تحقق نميگيرد ولي انباشته كردن سرمايه يا هر چيز ديگر، بدون استفاده كردن و بكار گرفتن در مسير درست، فقط حس رقابت و برتري جوئي و تداوم در افزايش را بر صاحبش ايجاد ميكند و مصداقي ميشود كه در سوره تكاثر آمده:
اينان در ادامه چنين شيوه بيمارگونهء شمارش كردن و فخر ورزي بر فزوني آن، به جايي ميرسند كه به هر چيزي متعلق بخودشان كه قابل شمارش و فزوني باشد حتي بعنوان مثال تعداد قبور و رفتگان خود كه هيچ خاصيتي ندارد هم دچار افتخار و تكبر ميشئوند! (اگرچه بعضي جور ديگر ترجمه و تفسير ميكنند ولي درك اين شكل و مفهوم از سوره مباركه نيز دور از ذهن نيست.)

با چنين دريافتي ميتوانيم به اين نتيجه برسيم كه تا زمانيكه قصد ما از تملك و فزوني امكانات دنيوي، در راستاي بكارگيري صحيح و بهره وري باشد مورد نقد قرار نخواهيم گرفت ولي اگر آنرا صرفا در راستاي برتري جويي و انباشته كردن بيهوده قرار دهيم بشدت مواخذه خواهيم شد.
زر اندوزي و بالا بردن ميزان ثروت (همين پس اندازهاي بي حد و حساب و متداول در زمان ما) مصداق روشني از تكاثر ميباشد.
البته احتكار نيز در بدو امر همين مفهوم را ايجاد ميكند اما محتكر هرگز قصد نگهداري هميشگي كالاي مورد نياز مردم را ندارد بلكه با اين عمل فقط قصد سودجويي و سوء استفاده مقطعي دارد و نهايتا آنرا به چرخه اقتصاد باز ميگرداند و به همين دليل محتكر اساسا مورد بحث سوره تكاثر نيست و در جاي ديگر و رابطه ديگر مورد مواخذه قرار ميگيرد.

دو نمونه جالب از احكام شرعي اسلام در مورد برخورد با نحوه مالكيت بر منابع
در اسلام احكامي هم در ارتباط با مالكيت هست كه قابل توجه است: هر فردي مجاز است زمين بي حاصل (باير) را بهر ميزان در اختيار بگيرد بشرط آنكه آنرا به بهره وري برساند (مثلا آنرا آباد كند) ولي حتي اگر قطعه كوچكي زمين قابل كشت در تملك كسي بود كه نتواند آنرا در مدتي معين به بهره وري برساند از او سلب مالكيت خواهد شد.
در نمونه ديگر در ارتباط با قضيه خمس كه اهل تسنن به آن معتقد نيستند و آنرا جعلي ميدانند ما نكته ظريفي را ميبينيم كه شامل كالاها و بخشي از اموال ميشود كه براي مدت يكسال تمام بي استفاده و راكد مانده باشد و اين نكته باعث ميشود افرادي كه مايل به پرداخت خمس اموالشان نيستند ولي بدان اعتقاد دارند بطور صوري هم كه شده قبل از يك سال آنرا مورد استفاده قرار دهند!

حال ببينيم انگيزه اوليه اي كه باعث تكاثر ميشود و بشر را به مرز عدم تعادل در راه و رسم زندگي قرار ميدهد چيست؟

خداوند روزي رسان بندگان است
و چه خوب و جالب است كه نظر پروردگار در ارتباط با روزي بندگانش را اينطور بصراحت و بياني ساده در قرآن مشاهده ميكنيم!

إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ

نكته اي كه هميشه دغدغه بشر بوده تا خود را به آب و آتش بزند و به جمع مال و ثروت بپردازد همانا ترس از فقر و روزهاي ناتواني اش است.
ما در كمتر حيوان و جانوري شكلي از پس انداز كردن مواد غذايي را مشاهده ميكنيم. گويي آنها به روزي شان اعتقاد كامل دارند. و اگر در سه نوع حشره اجتماعي يعني مورچه و موريانه و زنبور عسل حس جمع آوري را ميبينيم، مربوط به گروهي ميشود كه آنها را گروه كارگر مينامند. و اين گروه نه براي خودش بلكه براي افراد اجتماعش اقدام به جمع اوري و ذخيره مواد غذايي ميكند چراكه اصلا نميتواند براوردي از نسبت جمعيت مجموعه خود را داشته باشد. جمعيت اين مجموعه توسط ملكه تنظيم ميشود كه ملكه هم كارش صرفا توليد مثل شبانه روزي و بي وقفه ميباشد. ضمنا در اين مجموعه گروهي زندگي ميكند كه هيچ نقشي در توليد نداشته و مصرف كننده خوب مواد غذايي ميباشند، كه تحت عنوان گروه سرباز، تنها وظيفه شان حفاظت از مجموعه در برابر دشمن و خطرات احتمالي است و صادقانه و تا پاي جان نيز هنگام انجام ماموريت تلاش ميكنند.
بنابراين، گروه كارگر حق دارد كه هيچ براوردي از ميزان نياز مجموعه اش را نداشته باشد.

بازگشت به صفحه قبلي

صفحه پنجم مقدمه اي بر سايت

لطفا براي ادامه مطلب دكمه بزنيد