

بجرات ميتوان گفت از بزرگترين عامل گرفتاري انسان، همين نكته است كه خود را ملتزم
به محاسبه واقعي و عيني ميزان نيازمنديها و امكانات مادي اش نميكند چرا كه انسان
داراي قوه اي است بنام قوه آرزو و تحقق آرزوهاي بي انتها!
قوه آرزو در واقع ميتواند بعنوان يك محرك و انگيزه خوب براي پيشرفت هر فرد باشد و
چنانكه اين قوه در سمت و سوي درست و منطبق با واقعيات فرد قرار بگيرد عاملي است
براي پيشرفت او و حتي جامعه او. و چنانكه ميدانيد بسياري از پيشرفت ها در زمينه هاي
مختلف توسط كساني انجام گرفت كه سالها در روياي خود به آن موضوع پرداخته بودند و
نهايتا آنرا بمرحله اجرا در آوردند.
اما از جانبي ديگر و در بعدي منفي، از آنجا كه قوه آرزو و تلاش در جهت تحقق آن،
نياز به پيش ذهنيتي دارد كه از مهمترين الزاماتش عمري طولانيست كه ضامن تحقق و بهره
وري كامل از آن آرزوهاست، بنابراين كسي كه در راه تحقق آرزوهاي پي در پي و خارج از
توان و ظرفيت هاي عيني خود گام برميدارد بمعناي اينست كه نميتواند يا نميخواهد هيچ
براوردي از طول عمر خود داشته باشد.
در آيه فوق كه بخشي از آيه 19 سوره نور است به افرادي اشاره ميكند كه هميشه افكار و
ذهنيات خود را چنان منطقي و زيبا تصور ميكنند كه حتي اگر از جانب خداوند كلام حق را
برايشان عرضه كنيم و حتي اگر مدتي نيز تحت تاثير صحت اين بيانات قرار بگيرند از
آنجا كه ذهن آنها از قبل با تمايلات شان هماهنگ تر بوده باز به آن پشت كرده و به
استدلال هاي غير واقعي قبلي خود از جهان بيني شان، رنگ فلسفي و واقع بيني داده و
نكته اينجاست كه درست بعد از اين مرحله جمله فوق ذكر ميشود:
شيطان افكارشان را در نظرشان زيبا و منطقي جلوه ميدهد و بدنبال آن است كه
آرزوهايشان طولاني و بي انتها ميشود.
يك نمونه كوچك براي اثبات اين مدعا شايد خالي از لطف نباشد:
با يكي از صاحبان كشتي بزرگ ماهيگيري كه در منطقه ممنوعه بصيد بيرويه دست ميزد،
مصاحبه اي انجام گرفت كه چرا عليرغم توصيه ها و ممانعت هاي قانوني باز اقدام
به صيد بي رويه ميكني و مگر نميداني كه اثبات كرديم نسل ماهيان در اين منطقه رو به
نابودي است؟ و در ادامه روش شما حتي براي فرداي شما نيز ماهيي براي صيد وجود نخواهد
داشت؟
او در پاسخ با چهره اي حق بجانب و منطقي و مظلومانه ميگويد: البته درست ميگوييد اما
در نظر داشته باشيد كه من اين كشتي را به اقساط خريده ام و نيز يك بنز آخرين مدل را
هم قسطي تهيه كردم و علاوه بر آن يك ويلا هم با وام بانكي تهيه كرده ام بنابراين مي
بينيد كه من حق دارم هربار كه از صيد برميگردم كشتي را پر از ماهي كرده تا بتوانم
اينهمه اقساطم را بپردازم!
استدلال اين فرد براي زياده طلبي خودخواهانه اش دقيقا همان مصداق آيه هاي خداوند
است كه تا كنون به آن پرداختيم و نيازي به تشريح آن نيست!بنابراين انسان نيز
بمانند موريانهء كارگر، همه زندگيش ميشود كار و تلاش براي جمع آوري مال و اندوخته
هاي مادي بيش از حد نيازش.
همانطور هم كه در سوره تكاثر مشاهده كرديم اين چنين روشي باعث ميشود كه انسان از
معيارهاي عقل و انديشه درست دور شود تا جاييكه حتي اگر برايش مسجل شود اين مقدار
اموال براي آخر عمرش هم كفايت ميكند و حتي اگر افراد و نزديكان و ورثه اش نيز چندان
مطلوب نظرش نباشند باز به جمع آوري مال و ثروت ادامه ميدهد.
جالب است بدانيد كه ارتباط با آيه شريفه فوق، آيه اي است منتسب به انجيل كه آن نيز
تامل برانگيز است. خداوند در آن آيه ميفرمايند كه:
" و خداوند توجيه را آفريد" اما در آيه قرآني عملا "توجيه"، محصول و روش شيطان
معرفي ميشود كه در نظر فرد پيرو آن، بصورتي منطقي و زيبا جلوه ميكند.

ما در اين 9 آيه اي كه از كلام حق آورديم ابتدا تشريح كرديم كه اسراف و
زياده روي در مصرف منابع، رفتاري نادرست و غير اخلاقي بوده و چنانكه اين عمل را
ادامه دهيم باعث نابودي آن ميشويم و دنياي ما دچار عواقب ناگواري خواهد شد چراكه
منابع، لايزال نيستند و در ضمن بشر از انحصار گرفتن و افزون طلبي در تسلط بر منابع
طبيعت نيز نهي شده چراكه اين عمل علاوه بر تاثيرات منفي كه در محيط زيست و در مجموع
كل بشريت داشته حتي او را از جنبه رواني نيز گرفتار و بيمار ميكند و هم از آنجا كه
خداوند تشخيص ميدهد ريشه همه اين مشكلات بشر در عدم اطلاع او از ميزان روزي او و
آينده اوست به او اين اطمينان را ميدهد كه روزيش رقم زده شده و بابت آن نگراني
نداشته باشد و در غير اين صورت به مسيري مي افتد كه دايما ناچار به انجام تلاشي
مداوم و بيهوده و بيمارگونه خواهد بود.
و در مجموع با توجه به بيانات خداوند در قرآن كريم
ميتوانيم اينطور استنباط كنيم كه چنانكه همچون يك مومن و معتقد به
فرامين الهي بخواهيم زندگي كنيم ميبايست بسيار در مصرف منابع دقت نظر داشته
باشيم و بقولي نگاه به جيبمان و يا ميزان منابع موجود نداشته باشيم و نيز
براي خودمان نياز تراشي نكنيم و منابع را بنا بقول قرآن متعلق به مستضعفان
جهان بدانيم كه وارثين حقيقي زمين ميباشند و احساسمان اين باشد كه همچون يك
مهمان در اين دنيا كه داراي منابع محدود و تعريف شده ميباشد زندگي كنيم و
تلاش كنيم تا به صاحبان اصلي آن كه همانا مجموعه كل بشر چه در حال حاضر و
چه از آيندگان هستند، اجحاف و ستم نكرده و مديون بشريت نباشيم. |
بنظر ميايد كه پاسخ سوالي كه در عنوان مقاله مطرح شده بود، داده شد.

حال ميپردازيم به اينكه اگر نتوانيم نيازمان به منابع را تعريف كنيم چه چشم
اندازي در طبيعت و چه عاقبتي گريبانگير بشريت خواهد شد.

پاسخ اين سوال چندان مشكل نيست و نيازي به غيب گويي هم نيست. خداوند قسم بزمان
هاي مختلف، كه انسان در همه دوران ها با اعمال غير اصوليش تنها بخود ستم ميكند، را
دست مايه هشدار به انسان ميكند و در ادامه اين آيات ميفرمايد كه تنها كساني از زيان
و خسران مبرا هستند كه با شناخت درستي كه از ريشه مشكلات موجود پيدا كرده اند (واژه
آمنو بلحق داراي معني گسترده اي ميباشد) عملي بنيادين و زيربنائي در جهت اصلاح
جامعه و نظام هستي انجام ميدهند و با هر روشي ممكن و در توان خود، و با صبوري و
ثبات قدمي كه در پيش ميگيرند، تلاش بعمل مياورند تا از اين خسران كه حاصلش فراگير
كل بشريت است جلوگيري كنند.
در اين سوره تلاش بعمل ميايد كه بشر را از بي تفاوتي نسبت به عوامل زيان باري كه در
حال انجام است بسمتي هدايت كند كه در رفع عوامل نابود كننده، تلاشي جدي و موثر بعمل
آورد و در واقع انفعال يا دنباله رو بودن انسان ها نسبت به عوامل منفي را مايه
خسران همگان ميداند.
 
بشر تا قبل از رنسانس هيچگونه آسيبي به محيط زيست خود وارد نميكرد و بلكه برعكس
با روش هاي هوشمندانه و مسئولانه، استفاده هاي بسيار منطقي و در حد اعتدال از منابع
بعمل مياورد و در نمونه هايي مثل سيستم آبرساني از طريق قنات و شبكه هاي دفع
فاضلابي كه حتي در زمان دور در ايران باستان مشاهده شده مويد اين دقت نظر است.
شيوه هاي استفاده از آبزيان و حيات وحش و قواعدي كه براي صيد آنها داشت نيز در
ادامه همين رويه است. جالب اينكه حتي براي قطع درختان نيز قواعدي داشتند كه با
گفتگو با درختان، آنها را متقاعد به قطع آنها جهت مصارفي مفيد راضي ميكردند! و
تهاجم به جنگل ها اساسا در آئين آنها مردود بود. اين فرهنگ هاي احترام به طبيعت و
منابع آن و برداشت معقول و منطقي از طبيعت در قبايل سرخپوستي و يا سياهان قاره
افريقا با آنهمه محدوديت ها و محروميت هايي كه داشتند بيشتر مشاهده ميشود.
 |
صفحه هفتم مقدمه اي بر سايت |
 |
|