آب، خاك، بحران ها و چالش ها-با دشمنان محيط زيست چه بايد كرد؟-
يكي بر سر شاخ بن ميبريد

الهه طبيعت در يونان باستان و ديگر مكاتب بشري
يكي بر سر شاخ بن ميبريد...
انتقال مستقيم فاضلاب به دريا
انواع موجودات رو به انقراتض
دو نمونه از مشهورترين خرس رو به انقراض پوست اين حيوان بسيار طالب دارد
نماي تهران در ساعت ده صبح يكشنبه!


 
 
بازگشت به صفحه قبلي صفحه هشتم مقدمه اي بر سايت براي ادامه مطلب لطفا دكمه بزنيد
 

الهه طبيعت در يونان باستان و ديگر مكاتب بشريدر تمدن هاي دوران باستان، نه تنها در فرهنگ هاي قبائل دورافتاده و نسبتا عقب مانده، بلكه در تمدن هاي پيشرفته اي مثل يوناني، زرتشتي و بودايي (غرب مركز و شرق عالم!) نيز داراي الهه هايي بودند كه نمادهايي از مظاهر طبيعت بشمار ميامدند و بشر آنها را دستياران خداوند تلقي ميكرد و مورد احترام و پرستش بودند. فلسفه وجودي چنين خداياني اين بود كه مردم نبايستي هيچگاه متعرض حريم آنها شوند.
بدون ترديد قائل شدن الهه و نمادهاي خداگونه براي مظاهر طبيعت از سر ضعف و ترسي بود كه بشر نسبت به طبيعت در خود حس ميكرد و با انجام رفتاري دوستانه و احترام آميز به مظاهر مختلف طبيعت، بيشتر قصد حراست از خود را داشت نه عبادت و مسائل اخروي مربوط به آن را!

اگرچه در اديان توحيدي، اينگونه تفكرات و القائات (الهه و خدايان مظاهر طبيعت)، شرك آلود تلقي ميشوند اما دستكم ميتوان از مفيد بودن اين ديدگاه بنفع طبيعت ياد كرد. و اديان توحيدي نيز بهمين دليل با مفاهيم آن، ضديت نكرده بلكه با شيوه تلقي از آن مفاهيم مخالفت كرده اند. و براي نمونه دو مثال كوچك اما ظريف در ارتباط با رفتار با حيوانات مياوريم.

داستاني است از يكي از امامان شيعه كه ايشان وقتي ديدند برده اي سياه، ناني را كه داشت بعنوان ناهار خودش مصرف ميكرد به يك سگ ولگرد داد پرسيد چرا اينچنين كردي؟ برده پاسخ داد از نگاه اين حيوان گرسنه بخودم كه داشتم غذا ميخوردم در پيشگاه خداوند شرم كردم و بناچار غذايم را به او بخشيدم. و امام فرمود و به اين ترتيب بهشت بر تو واجب شد و سپس او را از صاحبش خريد و باغي كه در آن كار ميكرد را نيز برايش خريد تا از آن امرار معاش كند.
و در نمونه اي ديگر، حكمي در اسلام است كه ميگويد چنانكه اگر حتي كلاغي زخمي بخانه ات پناه آورد برتوست كه تا مداواي كامل، او را پرستاري كرده و سپس رهايش كني.
اينهمه حساسيت هاي ظريف نظري و عملي در اديان توحيدي و يا حتي سنت هاي قبائل عقب مانده نسبت به طبيعت، نشانگر درك نياز بشر به يك طبيعتي پاك و سالم و بالنده است و بهمين دليل است كه بجرات ميتوانيم بشر قبل از دوره رنسانس را بشري دوستدار و محافظ طبيعت بناميم.

يكي بر سر شاخ بن ميبريد...يكي بر سر شاخ بن ميبريد
اما وقتي بشر وارد عصر صنعتي شد و نظام سرمايه داري پديد آمد، بسرعت در مسيري قرار گرفت كه(اولا ترس او از قدرت طبيعت ريخت!) در راستاي رقابت و تلاش براي كنار زدن رقباي خود، بجان طبيعت و منابع رايگانش افتاد و نتيجه آن شد كه ميبينيم. قطع درختان جنگلي كه عمري بيش از سيصد سال داشتند و نابودي حيات وحش از قبيل كشتار بوفالو ها بخاطر احداث خط آهن و يا صيد وحشيانه آبزيان ... و از آنطرف ضايعات گازي و يا رسوبات و پساب هاي آلوده كننده و ماندگار و تحويل آن به محيط زيست و عدم تجزيه شيميايي آن بدليل هزينه بالاي آن، نيز باعث ايجاد هواي گلخانه اي و يا از بين رفتن جزاير مرجاني و نسل هاي زيادي از جانداران خشكي و دريايي شد.
و به اين ترتيب است كه ما در طي اواخر قرن بيستم زنگ هاي خطر را از زواياي مختلف طبيعت بوضوح شنيده ايم. منابع ماهيان و آبزيان در طي صيد هاي ديوانه وار بشر، بناگهان دچار چنان صدمه اي شد كه كشتي هايي كه مجهز به سيستم هاي متداول ماهيگيري بودند دست خالي بساحل بازگشتند و انتقال مستقيم فاضلاب به دريابناچار مجهز به سيستم رادارهاي جنگي زير دريايي شدند تا منابع كوچك آبزيان را در اعماق زياد نيز جستجو كرده و باز بصيد بي رويه تتمه آنها بپردازند.

نسل گونه هاي فراواني از ماهيان و پرندگان و حيوانات كه ميليون ها سال حتي در بدترين شرايط زيست محيطي ادامه داشت، بكلي منقرض شد و فقط عكس هايي از آنها در كتاب ها و تمبر ها به يادگار ماند.
استفاده بي وقفه و سرسام آور از سوخت هاي فسيلي باعث شد تا دماي كره زمين چنان بالا برود كه اگر اينكار بتوسط شرايط طبيعي ميخواست انجام بگيرد بيش از ميليون ها و بلكه چند ميليارد سال زمان نياز داشت. (و اگر چه مقصرين چنين وضعيت مخرب محيط زيستي پا فشاري ميكنند اين تغييرات به سوخت فسيلي مرتبط نميشود و حاصل روندي طبيعي در وضعيت آب و هوائي كره زمين ميباشد.)

انواع موجودات رو به انقراتضگونه هاي گياهان و پوشش هاي جنگلي چنان دستخوش سرقت و چپاول سودجويان قرار گرفت كه زمين بي شباهت به سرزمين سوخته نشد و آتش سوزي هاي پي در پي كه حاصل گرماي بيش از حد زمين و بخصوص بي دقتي ها و اهمال كاري هاي بشر به آن نيز بود، جنگل ها را به ويرانه اي مضاعف تبديل كرد.
همچنين درياي صاف و زلال، تبديل به زباله دان بشر شد تا جائيكه ميلياردها بطري پلاستيكي بدون تجزيه كامل در آن محلول شده و وارد بدن آبزيان و عامل نابودي آنان شد.

آسمان آبي چنان انباشته از گازها و آلاينده هاي سوخت فسيلي شد كه تشكيل ابر و بارش برف هم بسادو نمونه از مشهورترين خرس رو به انقراض پوست اين حيوان بسيار طالب دارددگي گذشته امكان پذير نميباشد.
خشكسالي و بر عكس، بارش باران هاي سيل آسا بجاي بارش برف و طغيان سيلاب هاي ويرانگر همه از عوارض هواي گلخانه اي بود كه بشر آنرا ايجاد كرد.

رانش هاي زمين و فرونشست هاي آن نيز بي ارتباط با فعاليت هاي نابخردانه انسان ها نيست كه با دست اندازي به منابع زير زميني او عدم بازگشت آب مصرف شده آن به زمين، ايجاد شد.

و دردناك تر از آن اينكه عوايد مادي بهره وري از منابع طبيعي و انساني، صرف هزينه هاي نظامي ويرانگر دو جنگ اول و دوم جهاني در نظام سرمايه داري و چندين جنگ بي حاصل منطقه اي در خاورميانه و جهان سوم و كشته شدن ميليون ها تن از ساكنان روي زمين شد و چيزي از منافع مادي حاصل از غارت منابع طبيعي نصيب بشر نشد الا به همان گروه اندك كه تعدادشان به بيست در ميليون از كل بشر هم نميرسد.

نكته اي كه ميشود حدس زد اينست كه بشر فقط زماني از حركات جنون آميز خود دست خواهد كشيد كه تواني و رمقي براي طبيعت و براي زنده ماندن نداشته باشد  و بعبارتي صحيح تر تا دقيقه نود از حيات خود و طبيعت نيز دست از اين اعمال خود خواهانه تخريب محيط زيستش نخواهد كشيد.

گرماي بيش از حد تحمل هواي كره خاكي و سپس ذوب يخ هاي قطبي كه حاصل ميليون ها سال پيش بود و متعاقب آن، بالا آمدن آب دريا، وقتي كه بناگاه تمامي سواحل نيويورك و سپس بخش اعظم قاره نماي تهران در ساعت ده صبح يكشنبه!امريكا را فرا بگيرد، آنزمان هر قدر هم امريكاييان بخواهند بتعهداتشان در زمينه محدود سازي گازهاي گلخانه اي عمل كنند بيفايده خواهد بود.

و زمانيكه سطح شهر تهران پر از ترك هاي عميق شود و سازه ها يكي پس از ديگري ويران شود، سازمان آب و فاضلاب هم ديگر نيازي نخواهد داشت تا در توسعه ويرانگرانه و سودجويانه اش بازنگري كند.
و يا بعد از بين رفتن تالاب ها در اثر بي توجهي و يا تبديل شدن به فاضلاب كارخانجات صنعتي و نيز خشك شدن درياي اروميه  و تبديل به نمك زاري وسيع، ديگر راه حل هاي فيلسوفانه هم بكار نخواهد آمد.

بازگشت به صفحه قبلي

صفحه هشتم مقدمه اي بر سايت

لطفا براي ادامه مطلب دكمه بزنيد